معنی سنگ آتش زنه

حل جدول

سنگ آتش زنه

چخماق، خیاب

چخماق

خیاب


سنگ اتش زنه

خیاب

لغت نامه دهخدا

آتش زنه

آتش زنه. [ت َ زَ ن َ / ن ِ] (اِ مرکب) چیزی که با آن بسودن و اصطکاک آتش پدید آرند، خواه از دو چوب باشد که زبرین را زند و زیرین را زنده گویند، و خواه از آهن و سنگ بود که آن را سنگ و چخماق خوانند. زند و زنده. قداحه. مقدحه. چخماق:
ای خداوندی که روز خشم تو از بیم تو
درجهد آتش بسنگ آتش و آتش زنه.
منوچهری.
گوییش پنهان زنم آتش زنه
نی بقلب از قلب باشد روزنه.
مولوی.
آتش زنه و سوخته و سنگ بهم
کی درگیرد چو سوخته دارد نم
نزدیکی و دوریت بلائی است عظیم
دوری ز تو کافری و نزدیکی هم.
افضل الدین کاشانی.
|| آتش گیره. فروزینه. شبوب.


سنگ آتش

سنگ آتش. [س َ گ ِ ت َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) حجرالنار.اگر زنی دشوار زاید بر ران او بندند زاییدن بر او آسان گردد. (برهان). سنگی که از آن آتش به چقماق برآرند و آنرا به عربی حجرالنار خوانند چه در این سنگ نسبت به سنگهای دیگر آتش بیشتر میباشد. (آنندراج). سنگ چخماق. (یادداشت مؤلف). قداح. (دهار):
جلوه ٔ معشوق می یابیم از هر شعله ای
سنگ آتش را مگر از کوه طور آورده اند.
میرزا رضی (از آنندراج).
گه منع کنندم ز غم مشتاقی
گه طعنه زنندم ز شراب وساقی
القصه درین سوخته ام نیست دمی
آسوده چو سنگ آتش از چقماقی.
محمد قلی سلیم (از آنندراج).

سنگ آتش. [س َ ت َ] (اِخ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد. دارای 990 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

سنگ آتش. [س َ ت َ] (اِخ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 441 تن سکنه است. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی آنجا زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


زنه

زنه. [زَ ن َ / ن ِ] (پسوند) پساوندی که در آخر بعضی ازاسماء آید و آنها را اسم آلت سازد، چون آتش زنه، آسیازنه، بادزنه، دوغ زنه، شیرزنه، کاه زنه و جز اینها.

تعبیر خواب

آتش زنه

آتش زنه وسنگ آتش دان این هر دو انباز باشند که از ایشان یکی قوی ودلیر بود ودوم سخت دل بودواین هر دو مردمان را بر شرف و کارهای بزرگ در آورند - محمد بن سیرین

اگر بیند که از آتش زنه آتش بیرون می آورد دلیل بر اینکه ما حرام از طرف پادشاه حاصل کند یا به شغل او مشغول شود واز رشوه مال بدست آورد واگر از آتش زنه آتش نتوانست افروخت دلیل کند که مال طلب کند ونیابد - امام جعفر صادق علیه السلام

اگر بیند که از آتش زنه آتش بیرون می آورد واز آن شمع یا چراغ برافروخت اگر بیننده پادشاه است دلیل بر اینکه مردم از دانش او بهره یابند واگر بازرگان بود دلیل کند که با مردم خیر و احسان کند واگر درویش بود دلیل که مردم از سیرت وکردار وی منفعت یابند - اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی

فرهنگ معین

آتش زنه

(~. زَ نِ) (اِمر.) سنگ چخماق.

فرهنگ فارسی هوشیار

آتش زنه

(اسم) چخماق

فرهنگ عمید

آتش زنه

سنگی خاکستری‌رنگ که با زدن آن بر فولاد جرقه ایجاد می‌شود،
چخماق

معادل ابجد

سنگ آتش زنه

893

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری